خانه ی پر گل ما

چند سال پیش شبکه 3 یه سریالی میداد به اسم "خانه ما" که من خیلی دوسش داشتم! یادمه مادر خانواده علاقه ی عجیبی به گل و گیاه داشت و یه قسمت از سریال در مورد این بود که کل فضای خونه پر از گلدون و گلهای آپارتمانی شده بود و خانواده با کلی کلنجار رفتن با مادرشون تصمیم گرفتن که یه گلفروش بیارن که یه سری از گلدانها رو بخره!

الان خونه ی ما دقیقا همچین شرایطی داره ! روزی نیست که با مامان سر این گلدونا بحثمون نشه! بعضی وقتا فکر میکنم مامان گلهاشو بیشتر از بچه هاش دوست داره:)) میگه شماها به علایق من اهمیتی نمیدین!! تازه امروز پرده ی پنجره رو کنار زدم و متوجه شدم یک عالمه جوانه های کوچیک در ظروف یکبار مصرف در حال پرورش هستند اونهم دور از چشم ما و به صورت کاملا سری و مخفیانه و در آینده ی نه چندان دور به کلکسیون گلهای مامان اضافه خواهند شد!! بهار و تابستون مشکل چندانی نداریم چون بیشتر گلهارو میذاریم توو راهرو ولی زمستونا از اون جایی که عزیزان دل مادر سردشون میشه مجبوریم در گوشه کنارای خونمون جاشون بدیم !! مدتهاست که با عمو و خاله و کل اهل فامیل نقشه  کشیدیم که یه سری گلدونا رو بدیم به اونها اما در لحظات پایانی خداحافظی مامان پشیمون میشه و دلش نمیاد!! تازه کلی قبلش با خاله ساخت و پاخت کردیم که بیاد با حسرت به گلدونای مامان نگاه کنه که مامان مجبور بشه گلدونا رو بده به خاله ولی نه تنها هیچ اثری روی احساسات خواهرانه ی مامان نداره بلکه گلهایی که اهل فامیل خوششون میاد رو تکثیر میکنه که بعد جوونه هاش رو بده به اونها!! تازه اگه این جوونه ها خیلی خوشگل بشن و احساسات مامان رو جریحه دار کنن حتی خدا نمیتونه اونا رو از مامان جدا کنه!! در نتیجه کلا نا امید شدیم و مجبوریم بسازیم!!تازه مشکل به اینجا هم محدود نمیشه! کل اهالی اپارتمان اگه گل و گیاه بیماری داشته باشن برای 2-3 ماه گلدوناشونو برای درمان به مامان میسپرن! بعد الان یه مشکل دیگه که داریم اینه که مامان رفته از پارک جنگلی بغل خونه خاک و کود دزدیده برای گلدوناش!! اون وقت خونه مون پُرِ پشه شده و داریم هر روز انواع پشه کشها رو امتحان میکنیم ،البته با احتیاط ،که مبادا به تریج قبای گلهامون بربخوره!! همین حالاشم به چشم رقیب به گلهای اتاقم نگاه میکنم! دوسشون ندارم اصلا ....بهشونم گفتم! 

اینم 2 تا از جوونه هایی که گفتم!!!